قدیس

رفتم در بیابان تا به دور از همه نامت را فریاد کشم. از چادر خیلی فاصله گرفتم. دوبار فریاد زدم و بعد نشستم.صدای برخورد پا و سنگی منو متوجه حضور کسی کرد. -عاشق شدی؟ چه حس بدی بود! -دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را...

واسسسا یه دقیقه

    نظر

واسسسا یه دقیقه!

گوشتو بیار جلو.

یا همه با من فرق دارن,یا من حرف همه را نمیفهمم!

(دیوونه خودتی!!!)

آخه فلسفه ی اینکه دلتون برا دغدغه های بچگیتون تنگ میشه چیه؟

یعنی واقعا انقد مشکلاتتون تغییر کرده؟

آخه مشکلات من همون مشکلاست!یه درجه شاید دستخوش تغییر شده باشه.ولی همونه!

نمیدونم,

یا من بچه موندم و همه بزرگ شدن,یا من از همون بچگی بزرگ بودم,همه از بچگی بچه!!!(چی گفتم؟!)

...